سفارش تبلیغ
صبا ویژن
راهنما

همسفر

 بعضی وقتها حضور یه همسفر خاص خیلی خوشحالت می کنه!!!

 

شاید فکر کنی که الکی الکی همسفر شدیم ، اما همچین الکی هم نبود

 

 این اتفاقی نبود که من به جای ساعت 3 بلیط ساعت 12 رو گرفتم این اتفاقی نبود که هزار جور محاسبه کردم که کی میرسیم.

اتفاقی نبود که دو تا صندلی گرفتم اتفاقی نبود که توی اون ساعت مخصوص چشم به راهت بودم!!

اصلا اتفاقی نبود.

تا حالا اینقدر برای یه موضوعی دعا نکرده بودم!!

 

اصلا مگه الکیه؟؟؟ 

درسته که خیلی کم بود درسته که به اندازه ی نصف اون فیلم رو هم ندیدیم! اما ارزشمند بود

شاید بعدش تو خوابیدی شاید اصلا توی گوشه های فکرت هم حواست به من نبود

شاید من هم خوابیدم اما همه ی فکرم تو بودی همه ی فکم تو را می پایید.

شمار بیدار شدنهایت ،شمار لحظاتت ،شمار دست هایت ،شمار سردی هوا ، شمار گرمی نگاهت ،

همه را به خاطر سپردم تا در این فصل سرد  گرمای وجود فرشته ای را در درونم احساس کنم.

 

زمان خداحافظی با تمام انرژی ممکن کوشیدم تا شکل چهره ی خندانت را بر رگبرگهای وجودم نقاشی کنم

تا در این فصل سرد ، هر زمان لبخند سرخ تو به افکارم آرامش بخشد.

همه شب بر این امیدم که روزی این فصل سرد پایان خواهد یافت و من خواهم توانست چهره ی سرخ تو را بار ها و بارها ببینم

و آن را نقاشی کنم       

 و همه شب بیم آن دارم که این فصل سرد هرگز تمام نشود و شاید هم بدتر!!!

اگر در پایان فصل سرد چهره ی تو را نیابم اگر چهره ات را از من نهان کنی ، وای آن زمان چه کنم؟؟؟  

 

 خیلی عجیبست که مدتی است نوشیدن ساغر خالی  برایم شیرینتر از می بی ساغر است!!

نمیدانم می تلخ شده است یا ساغر شیرین!!!!

 

همیشه آرزو داشتم و دارم که همسفر همیشه گی ام باشی و یار همیشه گی ات باشم.

  

---------------------------------------------------------------------------------

 

1 - صبر را دوست دارم اما زمانی که بدانم در آخر نتیجه ی خوبی خواهم گرفت

 

2 - از دو تا چیز خیلی متنفرم یکی دروغ و یکی هم خلف وعده!!!!!!!!!!

 

3 - خدا آخر عاقبت امتحانات ما رو به خیر کنه.پوزخند

 

4 - برای منتظران هر ثانیه به مانند هزار قرن طولانی می شود و مانند هزار زخم خنجر دردناک!!

 

   منتظرم......      

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط شایان 89/10/12:: 6:27 عصر     |     () نظر