• وبلاگ : راهنما
  • يادداشت : اسيران
  • نظرات : 7 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اول معذرت ميخوام که اينقدر پيامم طولاني شد ... تقصير خودته !!!!

    تو قبول داري خدات خوبه ؟!! پس قبول داري!!!
    قبول داري که مطلقا خوبه و بدي در خدات راه نداره؟! خب احتمالا اين را هم بايد قبول داشته باشي چون اگه قبول نداشته باشي من در مورد خداي احتماليه بدت نميتونم کمکي بکنم !!!
    خداي من که مطلق خوبه ! ...
    خدايي که مطلقا خوبه به جز خوبي نمي آفرينه ... درسته ؟! حالا ميگي پس اين همه بدي که تو دنيا هست مال چيه نه ؟!!
    نميتونيم بگيم که مثلا يه خداي ديگه هست که بديها را آفريده ميتونيم؟!
    پس تو چطوري بديهاي موجود توي دنيا را توجيه ميکني؟!
    يه کم بهش فکر کن بعد ادامه ي جواب منو بخون ...

    ...

    بدي ها نميتونن آفريده خدا باشن ميتونن؟! خوب مطلق نميتونه بدي بيافرينه ميتونه؟!! خودش که گفته اين کار را نميکنه ...
    بدي هاي دنيا فقط نتيجه خوب نبودنه!!! چيزي که توي دنيا ما به اصطلاح بهش ميگيم بدي در واقع همون فقدان خوبيه ...
    پس راههايي که تو گفتي توسط خدا آفريده نشدن ... اين راهها در واقع همون راههايي هستن که خوب نيستن ... يعني از راههايي که خدا براي ما آفريده جدان ...

    در مورد ازدواج که گفتي ... اين حرفت که " ادم وقتي با کسي دوست نبوده باشه اصلا براي ازدواج هم نميتونه مناسب باشه چون آداب معاشرت رو بلد نيست " حرفت خيلي مسخره است آداب معاشرت را تو تعريف نميکني کي گفته کسي که نميخواد با اين منظور با کسي دوست باشه بلد نيست با اقشار جامعه ارتباط برقرار کنه يا به قول تو آداب معاشرت با ديگران را بلد نيست ؟؟!! ببخشيد مگه توي شهر شما همه ي آدمها فقط به همين منظور با هم ارتباط برقرار ميکنن؟؟؟!!!!

    در مورد حرف بعديت که گفتي : "تازه من و خيلي هاي ديگه نه ميتونيم و نه ميخوايم که الان ازدواج کنيم!!! ما ميخوايم اول تجربه کسب کنيم اول آداب معاشرت ياد بگيريم و مث نديده ها نباشيم بعد ..." ميدوني همين الان من و خيلي هاي ديگه ميخوايم بريم بالاترين ساختمان شهر و افتادن از اون ارتفاع را تجربه کنيم ... اين حرکت منطقيه ؟؟!! چرا نباشه ؟! من هم مثل تو خودم و چند نفر ديگه که مثل من فکر ميکنن را اسم آوردم و گفتم که ما ميخوايم اين کار را انجام بديم ... پس يعني حالا که ما عده مون زياده و ميخوايم که اين کار را بکنيم منطقيه که بريم و خودمون را از ساختمان پرت کنيم پايين؟؟!! گفتن "من و خيلي هاي ديگه" و گفتن "ميخوايم" هيچ وقت به هيچ جمله اي منطق نميده ... نميشه گفت وقتي يه عده دور هم جمع بشن و بخوان که يه کاري بکنن اون کار حتما درست باشه ... هر چقدر هم که اون عده زياد باشن ...

    پاسخ

    سلام . خب اينجا يه ايراد وجود داره!! وقتي همه چيز توي اين دنيا آفريده ي خداست پس اون راههايي که تو بهشون ميگي بد هم آفريده ي خدا هستن اينجا قضيه مث تاريکي و نور نيست که بگيم تاريکي فقدان نور هستش اينجا بحث راهکاره هر راري مستقلا موجوديت داره و از فقدان يه راه راه ديگه به وجود نمي ياد! در نتيجه استدلال شما از لحاظ منطقي "قياس مع الفارغ" محسوب شده و باطل مي باشد از يک سو قياس شما بين پرت کردن خود از بلندي که همه نتيجه ي آن را مي دانند با موضوع مورد بحث ما که پيامد ها ي آن اثبات شده نبوده و مورد بحث و اختلاف مي باشد قياسي غلط و به دور از منطق مي باشد که به آن "مغالطه ي تغيير هدف مي گويند" پس اين هم باطل شد من نگفتم اگه همه يه کاري رو بخوان يعني اون کار درسته! اما وقتي در مورد خوبي يا بدي اين کار (دوستي) بين روانشناسان دنيا اختلاف هست پس اين کار ميتونه درست هم باشه مخصوصا اينکه اکثريت روانشناسان مطرح دنيا نطرشون برعکس دين مبين ماست!!! ما بايد براي هر کاري از متخصصش سوال کنيم نه از عالمان ديني که از اين علوم پيچيده اطلاعي ندارند!!!